انس و علاقه بزرگان دین و معرفت به ساحت حضرت معصومه علیها السلام و تقیّد به زیارت مداوم و عارفانه آن حضرت، درسهای زیبا از حبّ و تولاّی اهلبیت علیهم السلام توسّل به نسل پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله ارزشگذاری به یادگاران و عزیزان پیامبر و رسیدن به پاداشها و ثوابهای زیاد است. تعظیم و بزرگداشت ذریّه پاک رسول اکرم صلی الله علیه و آله قطعاً مورد عنایت و خواست آن پیامبر گرامی و امامان معصوم علیهم السلام بوده است.
البته، در مورد حضرت معصومه علیها السلام تأکید بیشتری شده است. نوشتهاند: «یکی از بزرگان به کربلا و خراسان برای زیارت مشرف میشود و در موقع بازگشت به زیارت حضرت معصومه علیها السلام نمیرود و به همدان که وطنش بوده، مراجعت میکند. در عالم رؤیا حضرت رضا علیه السلام از او گله میکند که چرا به زیارت خواهرم حضرت معصومه علیها السلام در قم مشرّف نشدی»؟ (۱)
امّا برخی از علما و عرفایی که به زیارت حضرت معصومه علیها السلام شتافتهاند، عبارتاند از:
۱. امام خمینی قدّس سرّه، زائری عارف
این شخصیت بزرگ اسلام، نسبت به زیارت حضرت معصومه علیها السلام علاقه و تقیّد زیادی داشتند و احترام فراوانی برای آن حضرت قائل بودند. یکی از اساتید اخلاق حوزه علمیه قم گفته است: «مکرّر مشاهده کردم که آیه الله بروجردی رحمت الله و امام خمینی رحمت الله هنگام خروج از حرم مطّهر حضرت معصومه علیها السلام عقب عقب میآمدند و برای رعایت ادب، پشت به ضریح مقدس نمیکردند».(۲)
امام خمینی رحمت الله نسبت به ساحت نورانی حضرت معصومه علیها السلام علاقه وافری داشت. آن مرد بزرگ تاریخ، کنار ضریح مطهر فاطمه معصومه علیها السلام میآمد و با کمال تواضع و خضوع ضریح را میبوسید و …
ایشان در مجالس و محافلی که در حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام برقرار میشد، شرکت میکرد و حتّی نخست، فلسفه را در یکی از حجرههای صحن بزرگ حضرت معصومه علیها السلام درس میگفتند.(۳)
یکی از نویسندگان معاصر میگوید: «بارها میدیدم که در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیها السلام در مجلس روضه مینشستند … همین که لحظه ذکر مصیبت اهلبیت علیهم السلام فرا میرسید، امام دستمال از جیب در میآوردند و بیاختیار میگریستند و اشک میریختند».(۴)
یکی از یاران امام خمینی رحمه الله میگوید: «از همان اوایل که من در خدمتشان بودم و حتی چند سال قبل از آن، هر وقت که به مراکز اجتماعی یا دینی میرفتند؛ مثلاً وقتی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف میشدند و یا در تشییع جنازهها و روضه خوانیها شرکت میکردند، برای خودشان حریم قائل نبودند و اصلاً به این موضوع اهمیت نمیدادند که پشت سر کسی ایستادهاند و یا اینکه جلوی ایشان برو و بیا میشود. یکی از روزها که حرم حضرت معصومه علیها السلام شلوغ بود و امام میخواستند به آنجا مشرف شوند، تنها من در خدمتشان بودم. وقتی خواستم به عدهای که در جلوی ایشان بودند، بگویم که «راه را باز کنید! امام میخواهند به حرم مشرف شوند»، آقا نگاه تندی به من انداختند و فرمودند: کارشان نداشته باشید. بعد هم همان طور در میان جمعیت به زیارت پرداختند. بهطور کلی، در مقایسه با مردم هیچ امتیازی برای خود قائل نبودند. در یک روز هم موج جمعیت ایشان را از این طرف به آن طرف میبرد. بالاخره پس از گذشت مدتی طولانی، ایشان خود را به حرم حضرت معصومه علیها السلام رساندند و مشغول خواندن زیارت نامه شدند».(۵)
آیهالله سیدحسین بدلا نقل میکند:
«یکی از رفقای ما – با توجه به حالت افراد در هر مقطع، آینده آنها را پیشگویی میکرد – در مورد حضرت امام – که در آن ایام به او آقا روح الله خمینی میگفتند – این گونه میگفت:
این شخص فردی است که آینده درخشانی دارد؛ چون هر بار که او را در حرم حضرت معصومه علیها السلام میبینم با خضوع و خشوع عجیبی، مشغول خواندن زیارتنامه است.
بعداً هم خود من هنگام تشرف به نجف اشرف، مشاهده میکردم که ایشان در ساعت معیّن [بعد] از اتمام نماز مغرب و عشا … به حرم میآمدند و همان حالت خشوع و خشیت، در ایشان هویدا بود. آن دوست پیشگوی ما میگفت: «اگر این حالات در ایشان استمرار پیدا کند، تحولات چشمگیری را در پی خواهد داشت و ایشان به مقاماتی خواهند رسید».(۶)
۲. مفسر کبیر، علاّمه طباطبایی
آیهالله امینی در شرح حالات مفسّر بزرگ قرآن و عارف گرانمایه، علاّمه طباطبایی میگوید:
«علاّمه در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی، مراحلی را پیموده بودند. اهل ذکر و دعا و مناجات بودند، حتی گاهی در بین راه نیز نوافل را انجام میدادند و نماز مستحبی میخواندند.
نسبت به اهل بیت علیهم السلام توجّه و عنایت مخصوصی داشتند … مادامی که در قم بودند، هفتهای یک بار یا بیشتر به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف میشدند. در ایام تابستان غالباً به زیارت حضرت رضا علیه السلام میشتافتند. شبها به حرم مطّهر مشرّف میشدند و در بالای سر مینشستند و با حال خضوع، به زیارت و دعا میپرداختند …».(۷)
آری، علاّمه طباطبایی با دل و جان، نسبت به اهلبیت علیهم السلام عشق میورزید و در محبت و دوستی آنان سر از پا نمیشناخت. علاّمه نه تنها در تفسیر، حکمت، فلسفه و عرفان سرآمد دیگران بود، بلکه در ولایت و حبّ آل رسول صلی الله علیه و آله نیز برتر و سرآمدتر از دیگران بود.
یکی از فضلا میگفت: «به مرحوم شهید مطهری عرض کردم: شما فوقالعاده از علاّمه طباطبایی تجلیل میکنید. تعبیر «روحی فداه» را در مورد ایشان دارید. این همه تجلیل به خاطر چیست؟ آن مرحوم فرمود: من فیلسوف و عارف بسیار دیدهام و احترام مخصوص من به ایشان نه به خاطر این است که ایشان یک فیلسوف است، بلکه احترام به این جهت است که او عاشق و دلباخته اهلبیت علیهم السلام است.
علاّمه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه علیها السلام افطار میکرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرف میشد، ضریح مقدس را میبوسید، سپس به خانه میرفت و غذا میخورد. این ویژگی او است که مرا به شدّت شیفته ایشان نموده است».(۸)
۳. آیت الله العظمی بهجت
عارف گرانمایه، آیت الله بهجت با داشتن سن و سال بالا برنامه روزمره خویش را به این صورت آغاز میکردند: هر روز با نهایت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه علیها السلام شرفیاب میشدند و با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضریح مطهر میایستادند و بعد زیارت عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را قرائت میکردند.(۹)
آیت الله مصباح میگوید: «بنده از سال ۱۳۳۱ که به قم آمدم، با آیهالله بهجت آشنا شدم. منزل ایشان جنب مدرسه حجّتیه بود، و تقریباً هر روز آقا را هم در راه و هم در حرم زیارت میکردم، چهره نورانی ایشان برای هر بینندهای جاذبه داشت، و کیفیّت نشست و برخاست و حرکات و سکنات ایشان جلب توجّه میکرد و نشان میداد که ایشان در یک فضای معنوی خاصی زندگی میکند و توجه ایشان به فوق مطالبی است که دیگران به آن توجه دارند. تقیّد ایشان به عبادات و سحرخیزی و زیارت حضرت معصومه علیها السلام و برنامهیهای متعددی که هر روز اجرا میکرد، مخصوصاً [برای ] کسانی که دوست داشتند یک الگوی رفتاری برای خودسازی بشناسند و پیروی کنند [بسیار قابل توجه است ]»(۱۰)
۴. آیت الله العظمی گلپایگانی
تقیّد آیت الله العظمی گلپایگانی به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قابل توجه بود. در سالهای اواخر اشتغالشان به تدریس، روز چهارشنبه بعد از فراغ از درس، به حرم شریف مشرّف میشدند و مدتی در بالای سر مبارک حضرت معصومه علیها السلام به زیارت و عبادت میپرداختند که البته، خدام گرانقدر حرم شریف در ساعت زیارت ایشان زحمت میکشیدند و قسمت بالای سر مبارک را برای ایشان خلوت میکردند تا هجوم جمعیت به سوی ایشان مانع زیارت و برنامههای لازمشان نشود. در خلال همین زیارت، آداب و سنن اسلامی دیگری انجام میدادند. زیارت قبر استادشان مرحوم آیت الله العظمی حائری رحمه الله جزء برنامه تخلف ناپذیر ایشان بود و نیز کنار قبور بزرگان و مراجع قبلی و دوستان گذشته شان فاتحه میخواندند.
چند سال قبل، ایام تابستان بنا بر این بود که به جاسب که اطراف قم است و محیط خوش آب و هوایی است، بروند. کسالت و خستگی ایشان شدید بود، با این حال فرمودند: اول به حرم مشرف میشوم و از آنجا به جاسب میرویم. بعضی از نزدیکان ایشان عرض کردند: حال شما مساعد نیست و همچنان که ماشین از کنار حرم میرود، شما از داخل ماشین سلام بکنید! ولی معظم له نپذیرفتند و بالاخره با همان حالت به حرم رفتند؛ در حالی که بعد از پایان زیارت نتوانستند مسافت کوتاه مابین داخل حرم تا کنار خیابان موزه را راه بیایند؛ لذا برایشان در نزدیکی در خروجی مسجد موزه صندلی گذاشتند و بعد از مختصر استراحتی ایشان را به نزدیک ماشین آوردند و سوار کردند.(۱۱)
۵. آیت الله العظمی بهاءالدینی
عشق و علاقه فراوان به رسول الله صلی الله علیه و آله و شور و شوق بسیار به اهلبیت علیهم السلام از اوان کودکی در وجود فقیه فرزانه حضرت آیت الله بهاءالدینی رحمه الله وجود داشته است. از این رو، چون سخنی از این «کیمیای ملکوتی» به میان میآید، جملات شیرینی از ایشان میشنویم: «در سن سه چهار سالگی بودم که به حرم حضرت معصومه علیها السلام دختر گرامی نبی اکرم صلی الله علیه و آله علاقه داشتم. همراه پدرم به آنجا میرفتم و سعی داشتم به زوار آن حضرت خدمت کنم. در تاریکی شب به آب انبار سی چهل پلهای میرفتم و برای زوار حرم آب میآوردم».(۱۲)
۶. سیدهاشم حداد
علاّمه طهرانی مینویسد:
«عارف معروف سید هاشم حداد، در مراجعت از مشهد مقدس، عازم زیارت حضرت بی بی فاطمه معصومه علیها السلام، بنت موسی بن جعفر علیهم السلام به شهر قم شدند.
زیارت ایشان در قم قبر بی بی حضرت معصومه علیها السلام را، بعد از طلوع سپیده صبح انجام میگرفت؛ یعنی، قدری زودتر از طلوع فجر صادق به حرم مطهر مشرف میشدند و پس از چند رکعت نافله و نماز تحیّت و نماز صبح و قدری تفکّر و تأمّل در گوشه رواق، زیارت را در بین الطلوعین انجام میدادند. پس از آن به بعضی از قبرستانها، مانند: علی بن جعفر یا قبرستان شیخان و … میآمدند. ایشان از قبرستان معروف به شیخان، بسیار مبتهج بودند و میفرمودند: بسیار پر نور و پر برکت است و خدا میداند چه نفوس زکیّه و طیبّهای در اینجا مدفوناند. پس از قبر مطهر بی بی – که فضای قم و اطراف را باز و گسترده و نورانی نموده است و به واسطه برکات آن حضرت است که گویا خستگی از زمین قم و از خاک قم برداشته شده است – هیچ مکانی در قم، به اندازه این قبرستان نورانی و با رحمت نیست و سزاوار است طلاّب و سایرین بیشتر از این، به این مکان توجّه داشته باشند و از فضایل و فواضل معنوی و ملکوتی آن بهرهمند شوند و نگذارند این آثار محو شود و دستخوش نسیان قرار گیرد…».(۱۳)
۷. عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
«عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله بسیار جدیّت داشتند به رفتن زیارت حضرت معصومه علیها السلام با داشتن بیماری قلب، همه روز مشرّف میشدند به حرم … در اواخر عمر، هفت سال از خانه بیرون نیامد، مگر قبل از اذان صبح، در بالای سر حضرت معصومه علیها السلام نماز صبح را به جماعت به جای میآوردند»(۱۴)
مرحوم حاج میرزا عبدالله شالچی نقل میکند:
«یک روز صبح زود به طرف حرم کریمه اهلبیت علیهم السلام، حضرت معصومه علیها السلام در حرکت بودم. چون پشت در صحن رسیدم، دیدم هنوز در را باز نکرده اند. ناگاه جناب حاج میرزا جوادآقا را دیدم که پشت در ایستاده و مثل من انتظار ورود به حرم را میکشد …»(۱۵)
۸. زاهد عارف شیخ عبدالله پیاده
زاهد عارف شیخ عبدالله پیاده، هر روز صبح قبل از اذان راهی حرم نورانی حضرت معصومه علیها السلام میشد و هیچ امری نمیتوانست به اراده پولادینش خدشه وارد سازد. وی در گرما و سرما برنامه خود را انجام میداد. گاهی نیم متر برف آمده بود، ولی باز به حرم مشرف میشد. جناب آقای سید محمدرضا رسولی میگفت:
«شیخ عبدالله میفرمود: حضرت معصومه علیها السلام را با چادر دیدم. گفتم: صورتشان چطور بود؟ گفت: چهرهشان را ندیدم. گفته بودند: حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ علیرضا گل محمدی، شیخ عبدالله را در بیداری در حدود بیست روز بعد از فوتش دیده است. بنده به سراغ ایشان رفتم. در صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام در صف اوّل جماعت آیه الله نجفی مرعشی نشسته بود. چون این مطلب را بهطور اشاره از ایشان سؤال نمودم، از صف بیرون آمد و روی ایوان اطاق صحن، یعنی چند قدمی مانده به آنجا که آقای نجفی برای جماعت میایستاد، نشست و چنین اظهار داشت که نزدیک اذان مغرب بود، دیدم ایشان وارد راهرو مسجد موزه شد و با لباسهای تمیز به طرف حرم مشرف میشود. در حدود چند دقیقهای ایشان را دیدم، پیش رفتم تا سؤالی بکنم، به من فهماند که هر شب به زیارت حضرت معصومه علیها السلام مشرف میشود».(۱۶)
زاهد عارف شیخ عبدالله پیاده، معروف بود به اینکه حدود پنجاه سفر با پای پیاده به زیارت ائمه معصومین علیهم السلام رفته است؛ به این صورت که از نجف و کربلا پیاده به قصد زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام حرکت میکرد و در طول این مسیر به زیارت امام زادگان مشرّف و سپس وارد شهر مقدّس قم میشد. بعد از چند روزی زیارت حضرت فاطمه علیها السلام دختر موسی بن جعفر علیهم السلام – که وارد است «من زارها عارفاً بحقها فله الجنّه» – به طرف مشهد الرضا علیه السلام حرکت میکرد. بعد از گذشت مدتی با جانی لبریز از شوق به آن حریم الهی وارد میشد. سپس با توشهچینی از آن منبع فیض الهی به طرف قم مراجعت [میکرد] و پس از چند روز زیارت، به طرف عتبات عالیات حرکت میکرد… این گونه مسافرت هر سال تکرار میشد … بنابراین، سالی دو مرتبه ایشان به قم میآمدند.(۱۷)
۹. آیت الله سید محمود مرعشی رحمه الله
علاّمه بزرگوار و دانشمند نسبشناس، آیت الله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی رحمه الله، از قول پدر بزرگوارشان آیت الله حاج سید محمود مرعشی میگفت: «مدتها بود که من در تلاش و کوشش بودم تا راز قبر گمشده مادرم فاطمه علیها السلام دخت پیامبر را کشف کنم و بدانم قبر آن بانوی سرفراز گیتی کجاست. امّا هر چه در این رابطه کتابهای شیعه و سنّی را زیر و رو کردم، به جایی راه نبردم. به ناگزیر دست به توسلات و ختمهای گوناگون زدم تا شاید از این راه به هدف خویش دست یابم و به همین جهت بود که در مسجد سهله، مشغول انجام برنامهای شدم که دوره آن چهل شب بود و گویی شب سی و هفتم بود که در عالم رؤیا امام هفتم یا ششم علیهم السلام را دیدم که خطاب به من فرمود: سید محمود! در گشودن این راز اصرار نورز که باید این راز تا آمدن حضرت بقیهالله (عج) پوشیده بماند؛ چرا که این وصیّت آن بانوی مظلومه و گرانقدر است و راهی است برای آگاهی یافتن حق طلبان از ستم و بیدادی که بر آن بانوی دو سرا و همسر گرانقدرش امیرمؤمنان علیه السلام از سوی استبداد رفت. و افزود: خداوند عظمت او را در این سرا به کریمه اهلبیت علیهم السلام عنایت فرموده است. پرسیدم: سرورم! منظور از کریمه اهل بیت علیهم السلام کیست؟ فرمودند: فاطمه معصومه علیها السلام در قم.
پدرم افزودند: از خواب بیدار شدم و برای نخستین بار راه ایران را در پیش گرفتم و به قم آمدم و پس از زیارت، به شهر ری رفتم و آنجا بودم که سیل قبر جناب صدوق را تخریب نموده و بدن شریف ظاهر شده بود. ما به همراه گروهی از علمای تهران رفتیم و پس از نهصد سال از رحلت آن مرحوم، پیکر پاکش را دیدم که تر و تازه مانده بود و دست او را بوسیدم».
از جمله علمای حاضر در کنار قبر صدوق، عبارت بودند از آقای میرزا ابوالحسن جلوه، آقای حاج ملا محمد اندرمانی، آخوند رستمآبادی، آقا علی حکیم و آقای مدرّس که همگی به زیارت صدوق آمده بودند و بدن شریف او را دیدند.(۱۸)
بر این اساس، فرزند ایشان آیت الله العظمی مرعشی نجفی در قم ماندند و حدود شصت سال در زمستان و تابستان، صبح قبل از اذان برای اقامه جماعت در حرم حضرت معصومه علیها السلام از خانه به طرف حرم میآمدند. در بسیاری از موارد، هنوز درهای حرم باز نشده بود. در پشت در به انتظار مینشستند تا درها باز شود.(۱۹)
۱۰. آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله
آیت الله مرعشی نجفی علاقه خاصی به اهلبیت علیهم السلام و حضرت معصومه علیها السلام داشت. پیش از انقلاب، هر روز پیش از اذان صبح، به حرم مشرف میشد و پس از زیارت، نماز جماعت را اقامه میکرد.
ایشان در طول سالیان مدیدی به اقامه نماز جماعت و تدریس در حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشغول بودند. در یکی از یادداشتهای وی آمده است: «هنگامی که در قم سکونت کردم، صبحها در حرم حضرت معصومه علیها السلام اقامه نماز جماعت نمیشد و من تنها کسی بودم که این سنّت را آنجا رواج دادم و از ۶۰ سال پیش به این طرف، صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران میرفتم و منتظر میایستادم. این انتظار گاهی یک ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز کنند، زمستان و تابستان نداشت. در زمستانها هنگامی که برف همه جا را میپوشاند، بیلچهای کوچک به دست میگرفتم و راه خود را به طرف صحن باز میکردم تا خود را به حرم مطهر برسانم. در آغاز خود به تنهایی نماز میخواندم تا پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کم کم افراد دیگر اقتدا کردند و به این ترتیب، نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که ۶۰ سال از آن تاریخ میگذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته، ظهرها و شبها نیز اضافه شد و از آن پس، روزی سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیها السلام و صحن شریف نماز میخواندم».(۲۰)
یکی از نویسندگان معاصر، درباره آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله مینویسد:
«یک بار خودم دیدم که آن بزرگوار، صبح قبل از اذان، عبا را بر سر افکنده بود و پشت در صحن، خود را به در صحن چسبانده بود و با کمال تواضع در انتظار آمدن خدّام برای باز کردن در مینشست و گویی شخص نیازمند و دردمندی، به در خانه حضرت معصومه علیها السلام پناهنده شده است».(۲۱)
ایشان چه زیبا وصیت کرده بود که:
«جنازه مرا رو به روی مرقد مطهّر بی بی فاطمه معصومه علیها السلام قرار داده و در این حال، یک سر عمّامهام را به ضریح مطهّر و سر دیگر را به تابوت بسته، بهعنوان دخیل (توسّل). در این هنگام، مصیبت وداع مولای من حسین مظلوم علیه السلام با اهلبیت طاهرینش را بخوانند».(۲۲)
۱۱. شهید محراب آیت الله اشرفی اصفهانی
ویژگیها و روحیات معنوی آیت الله اشرفی اصفهانی، به گونهای بود که هر انسان حقبینی را به خود جلب میکرد. در مدّت اقامتش در قم، معمولاً یک ساعت قبل از اذان صبح، به حرم حضرت معصومه علیها السلام میرفت و به راز و نیاز میپرداخت.
حضرت آیت الله مرعشی رحمه الله میفرمود:
«همیشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف میشدم یا اولین نفر من بودم یا حاجی آقای اشرفی».(۲۳)
۱۲. صدر المتألهین شیرازی (ملاصدرا)
فیلسوف شهیر، ملاصدرا، به واسطه گرفتاریهای دوران و به دور از وطن خویش شیراز، به یکی از روستاهای قم (کهک) مهاجرت کرد. گاهگاهی که مطلبی بر وی مشکل میشد و در حل آن به بُنبست میرسید، به شهر قم آمده و به حرم حضرت معصومه علیها السلام میشتافت و آن حضرت را زیارت میکرد و با دعا و نماز و زیارت، حلّ مشکل خویش را از خداوند درخواست میکرد. ایشان برای حلّ مشکلات علمی، از روح مقدس حضرت معصومه علیها السلام استمداد میجست و از آن حرم مطهر بر آن حکیم و فیلسوف والا، افاضه فیض میشد.(۲۴)
آری ایشان فارغ از قیل و قال و جاه و رفاه شهر و شهرنشینی، در جوار لطف کریمه اهلبیت علیهم السلام و حرم آنان پناه گرفت تا ضمن بهرهگیری از دریای علوم آل محمد صلی الله علیه و آله از گزند فتنهها در امان باشد.
محدّث قمی در «سفینهالبحار» مینویسد:
«در هامش اسفار، در فصل «اتحاد عاقل و معقول» به خط شیخ اجل عالم محدث، حاج میرزا محمد قمی، صاحب کتاب «اربعین الحسینیه»، به نقل از ملاصدرا دیدم که نوشته بود: «کنت حین تسویدی هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائراً لبنت موسی بن جعفر علیه السلام مستمداً منها، و کان یوم جمعه فانکشف لی هذا الامر، بعون الله تعالی؛ این قسمت کتاب را در هنگام اقامتم در کهک قم نوشتم و روز جمعه برای زیارت قبر دختر موسی بن جعفر علیه السلام به قم آمدم و از او مدد و کمک خواستم، این مطلب به یاری خدا برایم کشف شد».(۲۵)
۱۳. میرزای قمی رحمه الله
مرحوم محدّث قمی، روزی در بالای منبر فرمود:
«در عالم رؤیا مرحوم میرزای قمی رحمه الله را دیدم و از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟
دیدم میرزا متوجّه من شده، با تندی به من گفت: چه گفتی؟ من سؤالم را تکرار کردم، باز با تندی فرمود: چه گفتی؟ مرتبه سوم که سخنم را تکرار کردم، عرض نمودم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟
فرمود: ای شیخ! تو چرا چنین سؤالی میکنی؟ شفاعت اهل قم، با من است. حضرت معصومه علیها السلام تمام شیعیان عالم را شفاعت خواهد کرد».(۲۶)
میرزای قمی، سرزمین مقدس قم را برای سکونت برگزید و از برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در مدّت زمانی اندک، رشد و ترقی شایانی کرد و شهرت عالمگیر یافت و ریاست و مرجعیت شیعه به وی رسید.
صاحب «قصص العلماء» درباره مرحوم میرزای قمی رحمه الله و کسب فیض و عنایت از حضرت معصومه علیها السلام مینویسد: «بعضی از طلاب به فقه و اصول در نزد آن جناب اشتغال داشتند، لکن چون بلد (احتمالاً اصفهان) خالی از علما و فضلا و مشتغلین بود و امر معاش نیز بر آن جناب مضیّق بود و اهل وادی به جهت عدم ادراک و عدم تمیز میان حسن و قبح، اعتنایی به آن بزرگوار نداشتند، آن جناب به سوی بلده طیبه قم انتقال فرمود و در آنجا از برکت حضرت معصومه علیها السلام، خلاق عالم او را وسعت در روزی و علم و اعتبار و مقبولیت در انظار ابناء روزگار کرامت فرمود».(۲۷)
۱۴. آیت الله العظمی اراکی
آیت الله اراکی رحمه الله می فرمود:
«من دو عارضه داشتم که سخت از آن نگران و ناراحت بودم: اول اینکه هر سال چشم درد میگرفتم؛ به حدیکه از درد فریادم بلند میشد. دوّم اینکه دستم در فصل زمستان ورم میکرد و خشک میشد و ترک بر میداشت و از لابهلای پوست آن خون میآمد؛ بهطوری که باید تیمم میکردم. من این دو کسالت را داشتم، اما به زبان نمیآوردم. هر دو کسالت به عنایت و فضل حضرت معصومه علیها السلام و حضرت رضا علیه السلام برطرف شد».(۲۸)
آیت الله العظمی اراکی سفارش میفرمود:
«هر وقتی از اوقات و در مشاهد مشرّفه و مشهد رضوی – صلوات الله علیه – و یا مشهد حضرت معصومه علیها السلام بهترین حاجت که بخواهیم، عافیت در دین است که خدا ما را در دین، محفوظ بدارد از شرّ شیطان و نفس امّاره و هوس، و دنیا ما را به سمت خود نکشد».(۲۹)
۱۵. آیت الله احمدی میانجی
آیت الله احمدی میانجی در صحبتهایش همیشه تأکید میکردند که «قدر قم را بدانید و خوب از محافل و مراکز معنوی و علمی آن استفاده کنید و از اینکه خدا به شما چنین توفیقی داده، از او سپاسگزاری کنید و چه بسا شیطان به سراغ انسان میآید و میگوید: شهر قم هوایش خوب نیست، آب آن شور و مضر است و فلان امکانات را ندارد، یک وقت انسان میبیند سلب توفیق شد و از یک شهری که به ظاهر دارای آب و هوای خوب و امکانات زیاد است، سر در آورد؛ ولی آیا این زندگی با زندگی در کنار حرم مطهر بی بی فاطمه معصومه علیها السلام قابل قیاس است! تنفس در این حرم مطهر عبادت است».(۳۰)
۱۶. آیت الله تنکابنی
میرزا محمد تنکابنی، صاحب قصص العلماء، مینگارد: «با اهل و عیال به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به قم آمدیم. فرزند و عیالم طوری مریض شدند که در آستانهی مرگ قرار گرفتند. به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم و عرض نمودم:
«ما از راه دور به خانه شما آمدهایم (تا شما را زیارت کنیم و میهمانتان هستیم)؛ لذا انتظار نداریم که ناراحت و آزرده از خدمتتان مراجعت کنیم.
پس از بیان این جمله، فوراً هر دو مریض شفا یافتند».(۳۱)
۱۷. آیت الله صالحی مازندرانی
همه کسانی که با فقیه صالح آیت الله صالحی مازندرانی ارتباط داشتند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که عشق و علاقه وافر به اهلبیت علیهم السلام یکی از خصوصیات بارز اخلاقی ایشان بوده است.
ارادت ایشان به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، حضرت زینب علیها السلام و فاطمه معصومه علیها السلام بر کسی پوشیده نبود. ایشان در مورد کریمه اهلبیت علیها السلام فرمودند: «گاهی که مقابل حرم مقدّس و طیّب و طاهر حضرت معصومه علیها السلام قرار میگیرم، عرض میکنم: خانم! من مهاجر هستم، یک پرنده هستم، ناچیز هستم. سالهاست که از وطن پرواز کردم و آمدم اینجا که توشهای بگیرم. مرا از نظر دور نیاور! گاهی زمزمه میکنم و میگویم: من هم مثل این کبوترهایی که از اطرافت پر میزنند، هستم. خانم! بی بی! تو را به برادرت قسم! به آن برادرزادهات، جوادالائمه علیه السلام قسم! من یک پرندهای هستم که از دیارم هجرت کردم. من مهاجرم، چهل – پنجاه سال است که وطن را رها کردم و آمدم کنار قبرت، من مهمان تو هستم. به قبر و بارگاه تو پناه آوردم، مرا دریاب!
«أنا ضیفک، أنا ضیف أخیک، أکرمی ضیفک، أکرمی ضیف أخیک»(۳۲).
۱۸. حجهالاسلام و المسلمین امینی
حجهالاسلام و المسلمین آقای دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علاّمه امینی، صاحب کتاب شریف الغدیر، میگوید: «بعد از ترک اجباری عراق و اقامت چند ساله در ایران،… در بعضی از ایام مرتباً هفتهای یک یا دو مرتبه به آستان بوسیِ حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در قم شرف یاب میشدم. تا اینکه ضمن تشرفاتم، مطالبی را که مقداری از آنها دنیوی و مقداری اخروی بود، از بی بی تقاضا نموده و به ایشان عرض کردم که تا حوایج مرا ندهید، دیگر به آستان بوسی شما نخواهم آمد. مهم ترین حاجتی که از ایشان داشتم، این بود که مرا به عنوان نوکر خودشان بپذیرند. به این جهت، متجاوز از چهار سال مرتباً به قم سفر می کردم، ولی به زیارت بی بی نمیرفتم و با ایشان قهر کرده بودم.
به قول مرحوم پدرم علاّمه امینی، باید حوایج را با زور هم که هست، از این خاندان گرفت. آنان صاحب احسان و فضل و جُود میباشند و خواستههای افراد را برآورده میسازند.
پس از مدّتی به منزل آقای حاج میرزا جعفر مجتهدی رفتم. ایشان با دقّت خاصی به من نگاه کردند و گفتند: شما چرا از حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قهر کرده اید؟ گفتم: آقا این چه فرمایشی است؟ من چه کسی هستم که بخواهم با حضرت قهر کنم؟… وی گفتند: نه بی بی فرمودهاند: «به امینی بگویید: به حرم بیا، ما دوستش داریم؛ از ما دوری نکند! مطالبی که از ما خواسته مقداری از آن به دست ما است که انجام میدهیم؛ ولی مقداری از آنها به دست خداوند است باید از او بخواهد».
بعد از آنکه مقداری با ایشان صحبت کردم، به دستور ایشان از همان جا به طرف حرم بی بی حضرت معصومه علیها السلام رفتم و به بی بی سلام نموده و عرض کردم: خانم! من همان امینی هستم که متجاوز از چهار سال است قهر کردهام… اگر قول میدهید، مطالبی که خواستهام تحقّق پیدا کند، به حرم میآیم و الّا دیگر نخواهم آمد.
چند روز بعد از این واقعه، خدمت مرحوم آیهالله مرعشی نجفی رسیدم. بعد از سلام و احوال پرسی، یک مرتبه ایشان گفتند: آقای امینی! چرا با حضرت معصومه علیها السلام قهر کردهاید؟ گفتم: چطور شده، آقا جان؟ مگر من چه کسی هستم که قهر کنم؟ ایشان گفتند: حضرت بی بی علیها السلام فرمودند: به امینی بگویید ما تو را دوست داریم، به حرم ما بیا! .
[پس از آن به دستور خود آن حضرت، کتابی درباره زندگی حضرت معصومه علیها السلام نوشتم ] سپس به حرم بی بی مشرف شده و یک نسخه از آن را، داخل ضریح مقدّس انداختم. بعد از چاپ این کتاب، موفقیتهایی نصیب من گشت که یقین داشتم در اثر توجّهات حضرت معصومه علیها السلام است. به این ترتیب، دوستی من با بی بی مجدداً برقرار شد و از آن به بعد تاکنون مرتباً روزهای دوشنبه به مسجد جمکران مشرف میشوم و به پابوسی حضرت معصومه علیها السلام موفق میباشم»(۳۳)
پی نوشت:
۱) مجموعه علمی – فلسفی» ج ۲، ص ۱۹۵؛ «مردان علم در میدان عمل» ج۲، ص ۲۹۱.
۲) «سیمای فرزانگان» ص ۲۷۴.
۳) «سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی» ج ۶، ص ۴۶.
۴) همان، ص ۷۱.
۵) «پا به پای آفتاب» ج ۴، ص ۱۵۴.
۶) «هفتاد سال خاطره از آیت الله سیدحسین بدلا» ص ۲۳۴.
۷) «یادنامه علاّمه طباطبایی» ص ۱۳۱؛ «سیمای فرزانگان» ص ۱۶۳؛ «یادها و یادگارها» ص ۹۷.
۸) پیام انقلاب» تاریخ ۱۹ / ۸ /۶۳؛ «یادها و یادگارها» صص ۸۲ – ۸۱.
۹) «برگی از دفتر آفتاب» ص ۶۹ -۶۸.
۱۰) همان، ص ۸۹ – ۸۸ .
۱۱) «خورشید آسمان فقاهت و مرجعیّت» ص ۱۹۰ – ۱۸۹.
۱۲) «آیت بصیرت» ص ۸۷ – ۸۶ .
۱۳) «روح مجرد» سید محمد حسین حسینی طهرانی، ص ۲۷۲ – ۲۷۰.
۱۴) «طبیب دلها» صادق حسنزاده، ص ۱۰.
۱۵) «مردی از ملکوت» احمد لقمانی، ص ۵۸.
۱۶) «در کوچه عشق»سید صادق حسینی، ص ۱۱۳ – ۱۱۲.
۱۷) همان، ص ۲۶ – ۲۵.
۱۸) «کرامات صالحین» ص ۲۶۹.
۱۹) «بر ستیغ نور» (شرح حال آیت الله مرعشی نجفی)، ص ۷۱.
۲۰) «شهاب شریعت» (آیت الله العظمی مرعشی نجفی)، ص ۳۱؛ «گلشن ابرار» ج ۳، صص ۹۴۰ – ۹۳۹.
۲۱) «حضرت معصومه فاطمه دوم» ص ۱۴.
۲۲) وصیتنامه آیت الله مرعشی نجفی.
۲۳) «پاسداران اسلام» ص ۷۰؛ «گلشن ابرار» ج ۲، ص ۹۰۱.
۲۴) «فوائدالرضویه» ص ۲۴۱؛ «مردان علم در میدان عمل» ج ۱، ص ۲۰۱.
۲۵) «سفینهالبحار» ج ۲، ص ۱۷؛ «اتحاد عاقل و معقول ص ۱۰۹.
۲۶) «مردان علم در میدان عمل» ج ۳، ص ۳۶.
۲۷) «قصص العلماء» میرزا محمد تنکابنی، ص ۱۸۵ و نیز ر.ک: «اعیان الشیعه» ج ۲، ص ۴۴.
۲۸) «یادنامه حضرت آیت الله اراکی رحمه الله» ص ۵۸۸.
۲۹) «آیینه صدق و صفا» ص ۱۳۸.
۳۰) «اسوه پارسایان» ص ۷۱.
۳۱) «قصص العلماء» ص ۷۴؛ همان، مقدمه، ص ۳۴.
۳۲) «فقیه صالح» ص ۱۷۰ – ۱۶۹.
۳۳) «لالهای از ملکوت» ص ۱۷۱ – ۱۶۵.